عاشقانه های مادر و دختری ...

دلتنگتم نی نی خانووووم

این روزا حس میکنم توی سرازیری بارداری هستم... خیلی دلم برای دختری تنگ میشه و خیلی خوابشو میبینم مثل دیشب که خواب دیدم با این که نوزاد بود بهم لبخند میزد و با دستای کوچولوش صورتمو فشار میداد... این روزا حرکاتش از ضربه تبدیل شده به شنا کردن و شیرجه زدن و برای من خیلی لذت بخشه! ماهی کوچولوی منه دیگه قربونش برم این روزا به لطف خدا و کمک قرص های امپرازول معده ام آرومه و میتونم هرچی عسل خانوم هوس میکنه بخورم این روزا با مامان طوبی میریم و خریدای دختری رو تکمیل میکنیم و اگر خدا بخواد آخر هفته آینده میخوایم جشن سیسمونیش رو برگزار کنیم. این روزا من پر از عشق و آرامشم و خدا رو بابت همه نعمتها و خوبیهاش شاکرم امشب خونه عمه شام دعوتی...
14 آبان 1394
1